شیوه تفکر و عمل رژیم استبدادی مذهبی جمهوری اسلامی در قبال برخورد به مسایل کشور و مردم ایران، همانند شیوه تفکر و عمل یک ارباب بردهدار دوران باستان نسبت به اموال خود به عنوان اشیاء بیجان و جاندار است. اما عالیترین تجسم مختصات این فرد بردهدار، دولتهای بردهدار شرق باستان و سلاطین مستبد و خداگونه آن بودند که تمام مناطق تحت فرمانرواییشان، ملک شخصی آنها بود و مردم، بردگانی که سرنوشتشان در دست دولت بردهدار. از این جهت، جمهوری اسلامی، به دولتهای بردهدار شرق باستان شبیه است.
آنچه که در این هفته بر سرِ دانشگاه علوم پزشکی ایران پیش آمد، نیز نمونه دیگری از همین شیوه تفکر و عمل بردهداری رژیم جمهوری اسلامی ایران بود.
ارباب، اراده کرد که دانشگاه را منحل کند. چون دانشگاه ملک شخصی ارباب بردهدار، دولت بردهدار است و بنا به رسم بردهداری، انسانهایی که در این ملک شخصی مشغول به کارند، ابزارهایی هستند فاقد حق و حقوق که سرنوشتشان را فقط ارباب میتواند تعیین کند، از این رو نیازی حتا به هیچ گفتگو و مشورتی با دانشجویان و کادر علمی دانشگاه نبود. بنابراین روز شنبه این هفته، وقتی که دانشجویان به دانشگاه وارد میشوند، خبردار میشوند که دانشگاه علوم پزشکی ایران منحل شده است.
تناقضی که جمهوری اسلامی همواره با آن روبروست، در اینجا نیز آشکار گردید. شیوه تفکر و عمل بردهداری باستانی با واقعیتهای کنونی جهان و ایران در ستیز قرار میگیرد. دانشجویان و کادر آموزشی که تصمیمگیری در مورد دانشگاه را حق خود میدانند و دولت بردهداران را متعلق به عهد عتیق، به اعتراض برمیخیزند. دولت غلط کرده است که در نقش یک ارباب بردهدار در مورد سرنوشت دانشگاه، دانشجویان و پرسنل آن تصمیم گرفته است. این پیام اعتراضات دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران به رژیم جمهوری اسلامی بود. دانشجویان با این اعتراضات به دولت اعلام نمودند که زیر بار پذیرش این تصمیم رژیم استبدادی نخواهند رفت. آنها در بیانیه خود نوشتند: “ما دانشجویان مخالفت خود را با هر گونه تصمیمی مبنی بر انحلال این دانشگاه اعلام میداریم. این اقدام دولت محکوم و غیر قابل پذیرش است. باید بی فوت وقت تصمیم اتخاذ شده، مبنی بر انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران ملغا اعلام شود.” دانشجویان در بیانیه خود بر ادامه مبارزه تا لغو تصمیم دولت تأکید نمودند.
اما توجیه این اقدام دولت، برای انحلال دانشگاه چه بود؟ مقامات دولتی دلایل متعدد و متناقضی را برای این انحلال اعلام نمودند. از تصمیم دولت برای خروج دستگاه اجرایی از استان تهران و عدم تمرکز، تا تمرکز و کاهش امور موازی در ارائهی خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی، از مشکل رفت و آمد ۱۸۰۰ تن از پرسنل دانشگاه علوم پزشکی ایران از کرج به تهران، تا ضرورت ادغام در راستای جهش علمی دانشگاههای علوم پزشکی، مجموعهی اظهار نظرهای متناقضی بود که از سوی دولتیان بر سر این مسئله عنوان گردید. همین اظهار نظرهای متناقض نشان میدهد که دلیل اصلی این انحلال پوشیده مانده است و پوشیده ماندن آن از آنروست که همچون بسیاری از اقدامات رژیم، یک هدف سیاسی پشت آن نهفته است. از همین روست که این تصمیم تا لحظه اجرا، علنی نمیگردد تا منجر به برملا شدن هدف اصلی آن نگردد و به اعتراضات نیانجامد. اما مستثنا از هر هدفی که دولت در اتخاذ این تصمیم داشته و دارد، برای دانشجویان و کادر آموزشی و تحقیقاتی این دانشگاه، مسئله در لحظه کنونی، مخالفت با تصمیمیست که دولت استبدادی جمهوری اسلامی در مورد سرنوشت آنها گرفته است.
با گسترش اعتراضات دانشجویان، نمایندگان مجلس دست نشانده و بیاختیار رژیم استبدادی نیز زبان باز کردند که بگویند، حتا کمیسیونهای آموزش و بهداشت مجلس هم از این تصمیم بیخبر بودهاند. آنها وزیر بهداشت را به مجلس فرا خواندند تا به آنها توضیح دهد که اصل ماجرا و دلیل واقعی این تصمیم چیست؟ روز سهشنبه ۱۱ آبان ماه، وزیر بهداشت در جلسه مشترک اعضای کمیسیون بهداشت و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس حضور یافت. اما گویا دلایل این انحلال حتا برای اعضای این کمیسیونها روشن و قانعکننده نبوده است و گرچه وی پذیرفته است که میبایستی با مجلس هم در این مورد مشورت شود، از وی خواستهاند که برای خواباندن اعتراضات، ا ین تصمیم را تا یک هفته دیگر، لغو و برای اتخاذ تصمیم جدید، با مجلس وارد مذاکره شود.
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به خبرگزاری مهر گفت: حتا هیئت امنای دانشگاههای علوم پزشکی تهران و بهشتی هم از این تصمیم اطلاعی نداشتهاند. وی افزود: تاکنون سابقه نداشته است که یک دانشگاه منحل شود. به وزارت بهداشت اعلام کردیم که اگر دلایل قانعکننده علمی دارند، ارائه دهند، وگرنه باید این تصمیم را ملغا کنند. سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز اظهار داشت که انحلال این دانشگاه مغایر با اصول ۴۹، ۱۳۷ و ۱۳۹ برنامه چهارم است.
قرار است تصمیم جدید دولت در هفته آینده اعلام شود. با توجه به اعتراضات گستردهی دانشجویان و پیوستن کادرهای آموزشی، تحقیقاتی و حتا اداری به این اعتراضات، این احتمال تقویت شده است که دولت موقتاً هم که شده عقبنشینی کند و تصمیم خود را ملغا اعلام کند. اما چنانچه رژیم بخواهد قلدرانه تصمیم خود را به مرحله اجرا بگذارد، راهی جز تداوم اعتراضات برای دانشجویان نیست. فقط با اعتراض و مبارزه است که میتوان رژیمی استبدادی را که مردم را همچون بردگان تصور میکند و در مورد سرنوشت آنها تصمیم میگیرد، به عقبنشینی وادار کرد. نباید فراموش کرد که تمام بیحقوقی مردم ایران ناشی از وجود رژیمیست که شیوه تفکر و عمل آن همانند دولتهای بردهدار شرق باستان است. کشور را ملک شخصی خود و مردم را بندگان بیاراده و فرمانبردار میپندارد. مردم ایران نمیتوانند از اسارت و بیحقوقی این رژیم ستمگر رهایی یابند، مگر آن که آن را براندازند و خود سرنوشتشان را در دست گیرند.
بنقل از سازمان فدائیان(اقلیت)
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
دیدگاههای اخیر